سفارش تبلیغ
صبا ویژن
رشک بردن زن کفران است و رشک بردن مرد ایمان . [نهج البلاغه]
بیستجان لنجان
 
آیا حضرت زهرا(علیهاالسلام) از روبنده استفاده می کرد؟

 

روبنده

 

چهارشنبه دوم مهرماه در شب شهادت امام جواد(علیه السلام) برنامه ای مستقیماً بر روی آنتن سیما قرار گرفت به نام «زنده باد زندگی» با اجرای مجری توانمند جناب آقای خسروی در مقاله قبلی، ادعاهایی افراطی نه اسلامی!! به بخشی از ایرادات وارد بر این برنامه پرداختیم.


 

نقدی بر ادعاهای مطرح شده در برنامه ‌ی زنده باد زندگی

دوم مهرماه برنامه ‌ی «زنده باد زندگی» شبکه دو، به صورت زنده میهمان خانواده ای بود از قشر روحانی، در این برنامه خانمی که خود و دخترش دارای پوششی خاص و نامتعارف بودند مدعی شد نوع پوشش آنها همانی است که اسلام به آن سفارش کرده و البته برای گفته ی خود دلایلی هم آورد. در این نوشته برآنیم تا به نقد و بررسی ادعاهای او بپردازیم و این نه برای آن است که او را نقد کرده باشیم؛ بلکه هدف پاسخ به پرسش هایی است که آن سخنان در ذهن برخی ایجاد کرد و نیز کمک کرده باشیم به تصحیح نگاهی که متأسفانه بعد از آن برنامه نسبت به اسلام و آموزه های آن خصوصاً حجاب به وجود آمد.

مهمان برنامه، برای اثبات پوشش نامتعارف خود و دخترش چه گفت؟

خانم زینب طیبیان در پاسخ به مجری برنامه که پرسید: «مبنای شما برای این شیوه پوشش چیست؟» گفت:

«قرآن می فرماید: پیامبر اسلام الگوی خوبی است برای شما و همچنین فرزندان پیامبر. حضرت زهرا(علیهاالسلام) می‌فرمایند: بهترین زن کسی است که «أَن لا یَرَیْنَ الرِّجَالَ وَ لَا یَرَاهُنَّ الرِّجَالُ» هیچ نامحرمی او را نبیند و او هیچ نامحرمی را نبیند.»

آنگاه بلافاصله با این جمله که «بر همین مبنا و هیچ دلیل دیگری ندارد.» تأکید می‌کند که این نوع پوشش او هیچ دلیل و مبنای دیگری ندارد. ولی باز برای اغنای مخاطب دلیل آوری را ادامه داد:

«گرچه الآن دلیل پزشکی اش هم پیدا شده که زن هایی که خودشان را می پوشانند جوانتر می مانند. از چشم های مرد اشعه‌‌ای تولید می‌شود که به صورت زن می خورد پیری زودرس می آورد.»!!

او در ادامه با فراموشی آن سخن آغازین خود که «هیچ دلیل دیگری ندارد» باز هم دلیل آوری کرد:

«آن حجابی که مراجع تقلید می فرمایند، حداقل حجابه. من که می‌توانم خودم را به حداکثر برسونم چرا نرسونم؟! حداکثر اونیه که حضرت زهرا می فرمایند و سیره‌ی اهل بیت همین است.»

مجری برنامه می پرسد: «مبتنی بر مستندات شیوه ی پوشش حضرت زهرا(سلام الله علیها) همین بوده است؟»

خانم طیبیان جواب می دهد: «بله. لغیر ذی محرم اربعة أثواب حضرت می‌فرمایند: برای غیر محارم چهار نوع پوشش باید باشد به تعبیر امروز همان مقنعه و روسری و مانتو و چادر و جلبابی که آخرش آمده یعنی پوشش فراگیر. به لسان العرب اگر بریم رجوع بکنیم کلمه ی جلب را به عنوان سیاهی شب معنا کرده سیاهی شب هم خصوصیتش اینه که فراگیره و هم مشکیه یعنی رنگ پوشش را هم می شود از همین کلمه ی جلباب درآورد.»

چون هیچ مرجعی به وجوب چنین پوششی فتوا نداده است؛ ناچار ایشان، خود دست به کار شد و تلاش کرد به جای «نقل فتوا» دست به «صدور فتوا» بزند و با همان آیات و روایاتی که مجتهدین دیدند و فتوا ندادند ایشان با سطح دو حوزه به راحتی وجوب پوشیه و نقاب و نیز رنگ مشکی چادر را از قرآن استنباط کرد و بر لزوم و وجوب آن فتوا داد

 

آنچه در بالا با رعایت امانت در نقل آوردیم تمام آن چیزی بود که ایشان به عنوان ادله‌ی محکم و مستندات برای حجاب نامتعارف خود بیان می کند و این را هم می گوید: «وقتی امام زمان(عج) ظهور بفرمایند علم مردم بالا می رود و خود به خود قبول می کنند این حجاب را»

نقد این ادله و مستندات بر این سخنان دو نقد جدی وجود دارد یکی کلی (نوع بحث) و دیگری جزئی (نقد ادله یاد شده).

نقد کلی اسناد یک رفتار یا یک حکم، مستحب یا واجب، حرام یا مکروه به اسلام در زمان غیبت تنها از طریق استنباط حکم از منابع دینی ممکن است آن هم توسط کسی که این توان را دارد و در این کار خبره و مجتهد است. دیگرانی که مجتهد نیستند حق استنباط احکام از منابع دینی را ندارند و تنها می توانند با پیروی از یافته و یا همان فتوای مجتهدان، اعمال و احکام را به دین نسبت دهند.

این خانم که به تصریح خودش تا سطح دوم حوزه (که معادل کارشناسی می‌شود) بیشتر درس نخوانده است در پاسخ به پرسش مجری می بایست کاری را می‌کرد که شوهر ایشان کرد[1]؛ یعنی فتوای مراجع عظام تقلید را بیان می‌کرد و با استناد به فتوای مرجع تقلیدش، وجوب یا استحباب پوشش خود را توجیه می کرد.

اما چون هیچ مرجعی به وجوب چنین پوششی فتوا نداده است؛ ناچار ایشان، خود دست به کار شد و تلاش کرد به جای «نقل فتوا» دست به «صدور فتوا» بزند و با همان آیات و روایاتی که مجتهدین دیدند و فتوا ندادند ایشان با سطح دو حوزه به راحتی وجوب پوشیه و نقاب و نیز رنگ مشکی چادر را از قرآن استنباط کرد و بر لزوم و وجوب آن فتوا داد.

حضرت زهرا(س)
نقد جزئی یا نقدی بر ادله ای که بیان کردند:

1ـ روایت «هیچ نامحرمی او را نبیند و او هیچ نامحرمی را نبیند.»

اول اینکه: ترجمه آن روایت این است: «بهترین زنان کسانی اند که مردان آنها را نبینند و آنها [نیز] مردان را نبینند.»

دوم اینکه: از کجای این روایت به دست می آید که زدن روبنده و نقاب برای زنان واجب است؟

شاید بفرمایید: از قسمت اولش چنین چیزی فهمیده می شود. پاسخ این است: با توجه به آیات و روایات حجاب که قرص صورت و دست ها را استثنا می‌کند[2] روایت اطلاقش را از دست داده و روشن می شود مراد همان بخش هایی است که به فتوای مراجع باید پوشاند؛ یعنی کل بدن، مگر قرص صورت، دست ها تا مچ و به نظر برخی مراجع و نیز پاها تا مچ.

و اصولاً این معنای مطلق از روایت که «هیچ مردی زن را نبیند و او نیز هیچ مردی را نبیند» در تعاملات اجتماعی، شدنی نیست و خود ایشان هم در این گفتگو، به راحتی با مجری برنامه که نامحرم بود حرف می زد و مدام به چهره ی او نگاه می‌کرد.

این را هم باید افزود که به نقل شیخ طوسی(ره) در أمالی، سلمان در گزارش حالات زهرای مرضیه(سلام الله علیها) در ساعات پایانی حیات رسول خدا(صلی الله علیه و آله) می گوید: من دیدم که اشک بر گونه های زهرا(سلام الله علیها) جاری شد «فَاضَ دَمْعُهَا عَلَى خَدِّهَا»[3].

اصل روایت نبوی این است: «لغیر ذی محرم أربعة أثواب درع و خمار و جلباب و إزار» یعنی زن در برابر نامحرم لازم است چهار پوشش داشته باشد: درع، خمار، جلباب و إزار. آیت الله العظمی بروجردی(ره) در معنای این چهار واژه می‌نویسد: «درع یعنی پیراهن و خمار؛ آن چیزی است که زن، سرش را با آن می پوشاند [مانند مقنعه یا روسری] و جلباب؛ پوششی است بزرگتر از مقنعه، و إزار؛ پوششی است که تمام بدن از سر تا پاها را می پوشاند

2ـ «حجاب حداقل و حداکثر»

آنچه را که ایشان تحت عنوان حجاب حداقل و حداکثر بیان کرد از نوآوری های ایشان است و انتساب این سخن به مراجع یا توصیف حکم آن به حداقل از نسبت های ناروای ایشان به مراجع است. و اینکه اهل بیت(علیهم السلام) حجاب حداکثری داشته‌اند با روایت بالا نقض می شود.

3ـ «مستندات پوشش حضرت زهرا(سلام الله علیها)»

ایشان در بیان مستند بودن پوشش حضرت زهرا(علیهاالسلام) به همان شکل که خود پوشیده است تنها به گفتن یک «بله» و یک روایت مربوط به حجاب و نه پوشش حضرت اشاره می کند و بعد هم تلاش می کند از کلمه ی «جلباب»ی که در این روایات و نیز قرآن کریم آمده تمام ادعای خود را ثابت کند.

اول اینکه: کدام مدرک معتبر گفته است که پوشش حضرت زهرا(سلام الله علیها) این گونه و یا همیشه این گونه بوده است؟ بلکه موارد متعدد داریم که ثابت می کند آن حضرت از روبنده و نقاب استفاده نمی کرده است:

الف. در آغاز خطبه ی فدکیه که نوع پوشش حضرت به دقت بیان شده است سخنی از پوشاندن صورت نیست.

ب. روایتی که در بالا بیان شد که نشان می‌دهد صورت مبارک حضرت باز بوده است که سلمان نامحرم توانسته جاری شدن اشک بر گونه های آن بانو را ببیند.

4ـ روایت «لغیر ذی محرم اربعة أثواب»

اصل روایت نبوی این است: «لغیر ذی محرم أربعة أثواب درع و خمار و جلباب و إزار»[4] یعنی زن در برابر نامحرم لازم است چهار پوشش داشته باشد: درع، خمار، جلباب و إزار. آیت الله العظمی بروجردی(ره) در معنای این چهار واژه می‌نویسد: «درع یعنی پیراهن و خمار؛ آن چیزی است که زن، سرش را با آن می پوشاند [مانند مقنعه یا روسری] و جلباب؛ پوششی است بزرگتر از مقنعه، و إزار؛ پوششی است که تمام بدن از سر تا پاها را می پوشاند.»[5]

این روایت نیز لزوم و یا حتی استحباب روبند و نقاب را ثابت نمی کند چه اینکه فقهای عظام نیز چنین استفاده ای از آن نکرده‌اند.

5ـ بحث لغوی و استفاده از واژه «جلباب»

نویسنده لسان العرب که صرفاً یک کتاب لغت است در توضیح یک بیت شعر که در آن «جُلْبُ اللیل‏» به کار رفته است می‌نویسد: مراد از «جُلْبُ اللیل‏» در اینجا سیاهی آن است.[6] حال مراد شاعر در این بیت چه ارتباطی به «جلباب» که عرب آن را برای هر پوشش با هر رنگی به کار می برد[7] دارد روشن نیست و مهم تر اینکه چه ارتباطی با نوع پوشش ادعای این خانم بر لزوم روبنده و نقاب دارد؟

در نهایت اینکه برای داشتن سبک زندگی اسلامی لازم است از قرآن و سیره ی اهل بیت(علیهم السلام) پیروی کنیم که برای غیر مجتهدین تنها راه، رجوع به فتوای مراجع تقلید است تا گرفتار افراط و تفریط سلیقه ای نشویم.

 

پی نوشت ها:

1. همسر ایشان در ضمن بیان نظر مراجع، مبنی بر واجب نبودن پوشاندن گردی صورت و دست ها تا مچ گفتند: «اگر چه می‌فرمایند پوشاندش بهتر است» که نویسنده در همین جا از ایشان و آگاهان دیگر تقاضا دارد ما را نیز از سند این سخن آگاه کنند.

2. وسائل الشیعة، ج‌20، ص 202‌

3. الأمالی، ص 607

4. مجمع البیان، ج7، ص243

5. نهایة التقریر، ج‌1، ص260 ؛ تقریر بحث السید البروجردی، ج‌1، ص 63

6. لسان العرب ج1،ص270

7. الجلباب: ثوب أَوسَعُ من الخِمار، دون الرِّداءِ، تُغَطِّی به المرأَةُ رأْسَها و صَدْرَها. همان، ص272

امید پیشگر  

دکترای تفسیر قرآن - مدرس حوزه

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط خدادادموذنی بیستگانی 93/7/23:: 11:42 صبح     |     () نظر
درباره

بیستجان لنجان

وضعیت من در یاهـو
خدادادموذنی بیستگانی
ای آفتاب عشق و عدالت شتاب کن باز آ قنوت باغچه را مستجاب کن این خاک تشنه بی‌تو به باران نمی‌رسد باغ خزان زده به بهاران نمی‌رسد خورشیدی و زمین و زمان در مدار توست مولای من بیا که جهان بی‌قرار توست تنها تو منجی بشر و آدمیتی اصلاً تویی که فلسفه‌ی خاتمیتی تو سِرّ سجده‌های ملائک بر آدمی تو رازِ سر به مُهرِ سحرهای عالمی ماتمکده‌ست کعبه‌ی بی‌تو، خلیل عشق چشمان توست کعبه، بیا ای دلیل عشق با صد هزار جلوه‌ی مشهود می‌رسی با نغمه‌ی الهی داوود می‌رسی موسی شدی و طور به سویت شتافته‌ست نیل است که به شوق تو سینه شکافته‌ست سیمای تو ز یوسف مصری ملیح‌تر همراه تو مسیح و تو از او مسیح‌تر آیات حسن و فضل و کمال تو بی‌حد است خوی و خصال تو همه عین محمد است همراه توست معجزه‌های محمدی داری به روی شانه عبای محمدی مولا بیا به دین بده روح دوباره‌ای با ذوالفقار فتح، شکوه دوباره‌ای برپاست نهروان و جمل‌های دیگری بیت الحرام و لات و هُبَل‌های دیگری هر سنگ را نگاه تو سجّیل می‌کند یا هر پرنده را چو ابابیل می‌کند باز آ که دست ظلم و ستم را قلم کنی باز آ که باز عدل علی را علم کنی باز آ که در مدینه قیامت به‌پا شود صحن و سرای حضرت زهرا بنا شود در چشم تو شکوه الهی خلاصه است صلح و جهاد تو همه عین حماسه است در هر نگات نور خدا موج می‌زند امید سیدالشهدا موج می‌زند آمیزه‌ی صلابت و احساس دیدنی‌ست در قامتت رشادت عباس دیدنی‌ست سمت تو آب‌های روان سجده می‌کنند بر خاک پات مُلک و مکان سجده می‌کنند بی‌انتهاست نامتناهی‌ست علم تو آئینه‌ی علوم الهی‌ست علم تو تا واژه واژه‌ات ملکوت حقایق است در هر نگات جلوه‌ی صد صبح صادق است داری به دوش پرچم باب الحوائجی در دست توست خاتم باب الحوائجی چشم رئوف توست بهشت برین ما نور ولایتت شده حصن حصین ما دلبستگی به رحمت تو در نهاد ماست پلکی بزن، نگاه تو باب المراد ماست شوق تو در هدایت ما بی‌نهایت است چشمان روشن تو چراغ هدایت است برپا شده‌ست در دل عالم چه محشری دیگر بتاب ماه خدا! یابن عسکری من تشنه‌ی نگاه توأم أیها العزیز دلتنگ روی ماه توأم أیها العزیز تا کی نصیب ماست «اَرَی الخَلق» و «لا تُری» کی می‌شود نوای «اَنا المَهدی» تو را … از سمت کعبه بشنوم ای جانِ جانِ جان «عَجّل عَلی ظُه
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
آرشیو یادداشت‌ها
آهنگ وبلاگ